بسم رب المهدی
سلام به خداوند زیبایی ها
سلام به خداوند پاکی ها
سلام به خداوند علی (ع) شیر خدا، مرد زهرا (س)، فزت و رب الکعبه ...
سلام به خداوند حسن (ع) زیبایی که جگرش سوخت
سلام به خداوند حسین (ع) لاله ی گلگون خفته در خون
سلام به خداوند زینب (س) اسوه ی صبر و شکیبایی
سلام به خداوند فاطمة الزهرا (س) بانوی دو عالم، افتخار رسول خدا (ص)، عاشق علی (ع)، کسی که ایثارش در هیچ جای دنیا پیدا نمی شود ، کسی که پهلویش شکست و شکایتی نکرد، کسی که از میخ و مسمار دَر گلایه ای نداشت، کسی که خاک زمین شرمنده ی چادرش شد و هست، کسی که در کوچه غریبانه شکست، کسی که در تمام زندگی فقط در راه خدا قدم برمی داشت و محسن اش را فدای اسلام کرد ...
او زهرا (س) مادر تمام عالم و عالمیان است ... آری همو که در دفاع از علی (ع) از هیچ دریغ نکرد ...
در آتش ماند و ضرب درب سوخته را تحمل کرد، میخ داغ را تحمل کرد، بین دَر و دیوار ماند و هیچ نگفت، هیچ شکایتی به هیچ کس نکرد نه به خدا و نه به بنده ی خدا ...
آری او زهرا(س) است مادری که قبرش پنهان است از دست ظالمین و منافقین و کافرین ...
وای که جگر عالمیان خون است برای علی (ع) چه حالی دارد این روزها تاب شکسته شدن مادر امانش را بریده ... این روزها مادر یک دست به دیوار دارد و یک دست به پهلو ... کبودی صورتش زخمی عمیق بر دل علی (ع) است ... حسن(ع) چقدر پریشان است آخر هر چه بر پنجه پا ایستاد فایده ای نداشت ...
زینب (س) پریشان نباش بعد از مادر بی تابی نکن که علی (ع) طاقت ندارد امّا زینب (س) تو باید مراقب حسین (ع) باشی آخر او جهادی سخت در پیش دارد ...
علی جان (ع) مادر را باید شبانه تشییع کنی باید قبرش مخفی باشد، مادر اینگونه می خواهد ...
آخ ای شیر خدا چقدر سخت است غسل دادن برای تو، غسل دادن و فرو بردن بغض خود جلوی چشمان حسن(ع) حسین(ع) و زینب(س) ...
فضه کمک کن و آب بریز تا علی غسل دهد ... ای وای علی (ع) رسیدی به کبودی بازوی مادر ...
وا مصیبتا وا مصیبتا که چه به روز مادرمان و امیرمان آورده اند ...
امّا یک جمله بود ذکر لب حضرت زهرا
من مات علی حب علی مات شهیدا
یا فاطمه”س” من عقده دل وا نکردم
گشــتم ولی قبـــــر تو را پیـــدا نکردم
چشـــم انتــظارم، مـــهدی”عج”بیاید
تــا تـــربـتــت را پــیــــــــدا نــمـــایـــد
یا مهدی (عج) همیشه باید اول از شما گفت ولی هیچ وقت اینطور نیست همیشه آخر به شما می رسیم ... اربابم می دانم چه حالی داری اما فقط یک التماس از شما دارم التماسی عاجزانه می روی سر مزار مادر یاده ما هم باش ... التماست می کنم اربابم این روزها دستم را ول نکن نجاتم بده و مرا در رکاب خویش استوار ساز تا بتوانم عقده ی دلم را وا کنم و با شما انتقام مادر را بگیرم ... ما منتظریم تا انتقام سیلی زهرا(س) بگیریم ...
چرا پس بوی غربت یا رب از این خانه می آید
صدای شستن فردی از این کاشانه می آید
چرا هر قدر می خواهم بتابم سوی آن حجره
سیه ابری به رخسارم چنان بیگانه می آید